امشب تمام عاشقان رادست بسـر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
بشکن ســـر من کاسه ها و کـوزه ها را
کج کن کلاه ،دستی بزن،مطرب خبر کن
گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند
رنگین کمان را بــر سر زلــف تـــو بستند
تـا طاق ابـــــــــروی بـت مـن تا به تا شد
دُردی کشان پیمانه هاشان را شکستند
یک چکه ماه افتـــاده بر یاد تـو و وقت سحر…
این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر…
تو میر عشقی عاشقـــان بسیار داری
پیغمبـــری با جـــان عاشــق کار داری
امشب تمام عاشقان را دست بسر کن
یک امشبی با من بمان با من سحر کن
(محمد صالح اعلاء)
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 851
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0